در یکی از سفرها از اتریش به ایران بر می گشتم. پرواز ترانزیتی اوکراینی بود و من هم بسیار خسته و کوله بارم سنگین.
چند روز قبل، در هامبورگ تعداد زیادی انجیل آلمانی و مجلات تبلیغاتی فروشگاه ها و روزنامه و … به زبان آلمانی داخل چمدان گذاشته بودم تا برای تقویت زبان بخوانم. انجیل های مختلف فارسی و عربی و آلمانی و دو زبانه.
تازه زبان آلمانی یادگرفته بودم و اصرار داشتم که بیخود و بی جهت با هر کسی آلمانی صحبت کنم.
در فرودگاه وین هنگام تحویل بار، کانترمن گفت: بارت سنگین است وحدود شش کیلو اضافه بار به همراه داری. چکار می کنی؟ جوان بود و با لهجه غلیظ اتریشی هم حرف می زد. چندتا از انجیل ها را درآوردم و گفتم: انجیل است!
نگاه کرد دید واقعا انجیل است، گفت: باشه برو!
به همین راحتی.
حدود یک سال و نیم بعد از همین سفر در یکی دیگر از سفرها که از تهران به هامبورگ می رفتم، چند کیلو کتاب دینی و اسلامی داشتم با خودم به هامبورگ می بردم و بازهم اضافه بار داشتم. هرچه گفتم کتاب دینی است و برای شیعیان اروپا می برم فایده ای نداشت. تا اینکه یکی از دوستانم که کارمند فرودگاه امام بود آمد و واسطه شد. اما بازهم به سختی قبول کردند و آن دوست عزیز هم به چند جا رو زد تا مشکل پنج شش کیلو کتاب دینی اضافه بار در کشور اسلامی حل شد!!