اعتبار هر دانشگاه و مرکز علمی در دنیا به کتابخانه آن دانشگاه است و اعتبار هر کتابخانه ای هم وسعت و جامعیت کتابهای آن کتابخانه.
قاره سبز اروپا از دیرباز مهد بزرگترین دانشگاه های جهان بوده و انصافا متفکران بزرگی را نیز در تاریخ خود ثبت کرده و همچنان در مسئله علوم انسانی ادعای پیشتازی بر بقیه عالم را دارد.
کرسی های اسلام شناسی و شیعه شناسی نیز در اغلب دانشگاه ها اروپا وجود دارند و روز به روز روبه افزایش هستند.
حال با این مقدمات می خواهم به سراغ این مسئله بروم که کتابخانه های دانشگاه های قاره سبز، تا چه حد کتابهای شیعه و منابع اصیل شیعی را در خود جای داده اند؟
دانشجویانی که سالها در رشته اسلام شناسی یا تاریخ اسلام و … تحصیل می کنند و حتی با عناوین دکتر و پروفسور به عنوان یک اسلام شناس شناخته می شوند، در طول دوران تحصیل خود تا چه حد با منابع اصیل قدیم یا جدید شیعی در ارتباط بوده و آشنایی داشته اند؟
پاسخ این است که متاسفانه قفسه های کتابخانه های مهمترین دانشگاه های علوم انسانی اروپا عموما یا خالی از کتب شیعی هستند یا نهایتا جهت خالی نبودن عریضه، چند کتاب کهنه با چاپهای بد و ناخوانا از تعداد محدودی از کتب شیعی را قفسه های خود گذاشته اند و دیگر هیچ…!
این درحالی است که از قدیمی ترین تا جدیدترین کتب سنی و حتی وهابی، در تمامی موضوعات فقهی و تاریخی و کلامی و … در بهترین و به روزترین چاپها در این کتابخانه ها یافت می شود.
اگرچه شکی در این نیست که بزرگ متفکران و اسلام شناسان غرب و برخی بنیادهای زیرزمینی اروپایی، تمام کتابهای شیعه را در بهترین نسخه ها و چاپها آرشیو کرده و بدان دسترسی دارند، اما سخن ما درباره ویترین کتابخانه هایی است که مدعیان اصلی اسلام شناسی هستند و سالانه صدها دانشجوی اسلام شناس! از آن دانشگاه ها فارغ التحصیل می شوند.
سوال این است که آیا ذلیل این فقدان کتب شیعی در کتابخانه های غربی چیست و مقصر آن کیست؟
آیا پروفسورها و مدیر گروه های اسلام شناسی این دانشگاه ها از آن کتب خبر ندارند؟ اگر پاسخ مثبت است که باید در اعتبار همه این دانشکده های اسلام شناسی شک کرد و بلکه بی اعتبارند. اما بعید است که این دلیل اصلی و کامل باشد، اگرچه بی راه هم نیست و در ادامه خواهد آمد.
آیا کشورهای مدعی دفاع از تشیع همچون ایران در این زمینه کوتاهی کرده و کتابهای شیعی را به این کتابخانه ها نفرستاده اند؟ پاسخ این سوال هم اگرچه مثبت است اما دلیل اصلی نیست، چرا که خود دانشگاه ها موظف به تامین منابع اصلی و مطالعاتی رشته های خود هستند و قرار نیست از راه هدیه سفارت خانه ها تامین شوند. همانگونه که کتابهای دیگر ادیان و مذاهب را خود دانشگاه ها خریداری می کنند.
آیا این دانشگاه ها و اساتیدشان، به خوبی از وجود این منابع شیعی خبر دارند اما مانع از ورود آن به کتابخانه های خود می شوند تا دانشجویانشان آن را نخوانند و نبینند؟
اگرچه به قاطعیت نمی توان این را گفت اما شواهد بسیاری نیز بر آن وجود دارد و حتی عده ای اسنادی نیز بر آن آورده اند.
البته که آیا ها و چراهای دیگری نیز می توان برای این مسئله بر شمرد اما مهم این است که در عرصه میدانی، مجموعه این دلایل دست به دست هم داده و باعث شده که کتابخانه های بزرگترین دانشگاه های مدعی اسلام شناسی در اروپا، دستشان از کتب و منابع شیعی، کوتاه و خالی باشد.
تا جایی که گاه حتی اسم برخی از مهمترین کتب و نویسنده های آن را هم نشنیده اند و فارغ التحصیل اسلام شناسی شده اند.
این نوشتار کوتاه را به یک گزارش عینی ختم می کنم:
دانشگاه لایپزیک یکی از مهمترین دانشگاه های آلمان و اروپاست، جایی که از قدیم مهد و مرکز آموزش و پژوهش علوم انسانی بوده و اکنون یکی از مراکز اصلی دانشگاهی در زمینه اسلام شناسی ( اسلام ویسنشافت ) به شمار می رود.
در پشت ساختان دانشگاه یک ساختمان کامل شرق شناسی قرار دارد که بخش اعظم آن، کتابخانه شرق شناسی ( Orient ) است.
یک بار به همین نیت تصمیم گرفتم بروم و کتابهای بخش اسلام را بررسی کنم.
کتابهای بسیار زیاد در قفسها های طولانی به زبانهای مختلف و در رشته های مختلف.
لابلای اینها به کتابهای اسلام رسیدم. کتب و منابع فراوان از مذهب مختلف اسلامی خصوصا اهل سنت.
از فقه گرفته تا تاریخ و حدیث و اصول و کلام و … از اهل سنت موجود بود.
صحاح سته در بهترین چاپ و جدیدترین نسخه ها به تعداد مختلف.
اما کتب شیعی؟؟
فقط چند کتاب، آن هم در رشته های محدود و چاپهای بی کیفیت در بزرگترین کتابخانه اسلام شاسی آلمان وجود داشت.
به سختی و پرسان پرسان مدیر کتابخانه را پیدا کردم و با او قرار ملاقاتی گذاشتم.
چند روز بعد که روز قرار ملاقات بود، به اتاق او رفتم. یک خانم آلمانی که خودش فارغ التحصیل همین رشته اسلام شناسی بود و علاوه بر آلمانی و انگلیسی، عربی را هم تاحدودی بلد بود.
به زبان آلمانی با او گفتگویی کردم ونسبت به اوضاع کتابخانه اعتراض کردم.
به او گفتم: مگر شما نمی دانید که اسلام به دو مذهب اصلی شیعه و سنی تقسیم می شود، چرا درباره همه مذهب منابعتان خوب و غنی است اما نسبت به منابع شیعه کوتاهی می کنید؟ مگر شما نمی خواهید که دانشجوهایتان پخته شوند و به منابع همه مذاهب دسترسی داشته باشند؟
آسمان و ریسمانی به هم بافت و پس از کلی توجیه، کمبود جا را به عنوان بهانه مطرح کرد!
بحثی درباره سیره نویسی و کتابهای علامه سید جعفر مرتضی عاملی رحمه الله علیه ( که آن زمان در قید حیات بودند ) مطرح کردم و به او گفتم آیا شما اصلا از وجود چنین شخصیتی و کتابهای ایشان خبر دارید؟
چرا تعمد دارید که پیامبر صلی الله علیه و آله را فقط از مجرای یک مذهب بشناسید و چگونه می شود که شما به عنوان بزرگترین دانشگاه اسلام شناسی آلمان از یک کتاب سیره به این مهمی خبر ندارید؟
سپس بحث اصول کافی را پیش کشیدم و گفتم من حاضرم برای شما با هزینه خودم چند چاپ از اصول کافی را بیاورم تا در کتابخانه تان بگذارید و دانشجوهایتان به آن دسترسی داشته باشند.
جواب جالبی داد که منظورش کاملا واضح بود و گفت: اگر کتاب دارای جلد های زیادی باشد، ما فقط یک جلد را به عنوان نمونه در قفسه می گذاریم و بقیه را در مخزن نگهداری می کنیم!!
این در حالی بود که تمام جلدهای کتابهای حدیث و تاریخ اهل سنت مانند صحاح سته و تاریخ طبری و تاریخ بغداد، در قفسه ها بودند!