إنا لله و إنا إلیه راجعون

غلطی مشهور در ترجمه آیه شریفه :

انا لله و انا الیه راجعون

آیات قرآن کریم معانی دقیق و عمیقی دارند که متاسفانه معمولا به خاطر یک ترجمه غلط و ناصحیح ، معنی اصلی آیه فراموش ، و همان معنی غلط در ذهن جامعه جای می گیرد . 

یکی از این آیات شریفه همین آیه استرجاع (( انا لله و انا الیه راجعون می باشد )) که متاسفانه معنای غلطی از این آیه در ذهن همه ما نهادینه شده و آن اینکه : همه از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم ؛ و حال آنکه این معنی غلط و اشتباه است و احتمالا سر منشأ این ترجمه غلط ( که قطعا سهوی نیست ) تفکرات و اندیشه های صوفیانه و عارفانه بوده که همه موجودات را از خدا می دانند !!

اما ترجمه صحیح و درست این ایه که با افکار اسلامی و دیگر آیات قرآنی هم سازگاری دارد این است : همه از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم ؛ همه ما از آن و متعلق به خداوند متعال هستیم نه اینکه همه از خدا باشیم .

شاید در نگاه اول برای شخص ، تفریق و تمایز بین این دو معنی بیهوده به نظر برسد ، اما با اندکی دقت و تامل خواهیم دید که تفاوت بسیار مهم است و معنای اول هیچ سنخیتی با اندیشه های خالص اسلامی و قرآنی و روایی ندارد و یک اندیشه ی صوفیانه و باطل بیش نیست !

۵ دیدگاه دربارهٔ «إنا لله و إنا إلیه راجعون»

  1. سلام علیکم حاج آقا خاطری بزرگوار.بنده از ارادتمندان مخلص حضرتعالی هستم. گرچه نه عارف و صوفی هستم و نه متکلم.اما وقتی انسان با دقت به موضوع نگاه میکنه، معنی دوم از آیه، باعث گسستگی پیوند بین دو جمله و بی معنی و لغو کردن جمله دوم خواهد شد و از خداوند حکیم،بعید است سخن لغو بگوید. چرا که میفرماید و انا الیه راجعون. دقت کنیم اولا بین دو جمله واو عطف قرار داده و نشان از پیوند و ارتباط دو جمله است. ثانیا در جمله دوم سخن از رجعت هست ،اون هم بصورت صفت فاعلی . یعنی بصورت پیوسته و مستمر .خب بازگشت غیر از رفتن و سیر کردن است. بلکه بازگشت یعنی رفتن به جایی که قبلا آنجا بوده ایم و از آنجا آمده ایم. وگرنه قید بازگشت بی معنی میشد.عنایت کنید که حتی بر فرض جمله اول را طبق سلیقه و نظر شما معنی کنیم باز هم فرقی نمیکند.چرا که جمله دوم در ذات خودش از خدا بودن را دارد. ما به سوی او باز میگردیم(نه اینکه میرویم)خودش به تنهایی یعنی ما به آنجایی بازگشت کننده هستیم که از همانجا آمده ایم. اما نکته مهمتر اینکه معنی دوم نه تنها باطل بلکه خطرناک و مستلزم نسبت دادن ضعف و نقص به خداوند است. فکر میکنم نیازی به توضیح نداره.از جسارتم و همچنین اطاله کلام عذرخواهی میکنم. این برداشت بنده بود در قضاوت بین دو نظر.

    1. سلام. مرحوم شریف لاهیجی در تفسیر این آیه اینگونه بیان کرده اند که ما از آن خداییم و او مالک ماست و به سوی جزای او (ثواب یا عقاب او) بازگشت می کنیم. چون خداوند منزه از آن است که برای او سمت و سویی قائل شویم بلکه بازگشت ما و انتهای مسیر ما به جزای او یعنی ثواب و عقاب اوست.

  2. سلام علیکم. جناب احسان بزرگوار. تفسیر مرحوم شریف لاهیجی برخلاف ظاهر آیه است و برای تفسیر خلاف ظاهر آیه باید دلیل و یا قرینه داشته باشیم که در اینجا هیچ دلیلی برای تفسیر جناب شریف لاهیجی وجود ندارد. اما این تفسیر علاوه بر اینکه خلاف ظاهر آیه است، نه تنها مشکل را حل نکرد، بلکه به آن افزود. چرا که عرض کردیم در آیه صحبت از رجعت شده و از آنجا که هاء ضمیر در الیه، به خداوند برمیگردد، این رجعت ابدی است. از طرفی رجعت بمعنای بازگشت است. یعنی بازگشت به موطن اصلی و اولیه که از آنجا آمدیم. مگر ما از جزای خداوند و ثواب و عقاب او آمده ایم که به جزای خداوند باز گردیم ؟ به نظر میرسد بعضی از آقایان بزرگوار، به جای حل یک مشکل خود،میخواهند صورت مسئله را پاک کنند. خب رجعت بسوی خداوند مستلزم سمت و سو داشتن خداوند نیست که ما بخواهیم از پیش خود، آیه را حمل به معنای دیگری کنیم. خداوند بارها در قرآن فرموده: الیه المصیر. در تمام قرآن مصیر با ص آمده نه با سین. مصیر از صیرورت میآید بمعنی: شدن. نه از سیر بمعنای حرکت کردن. لذا فرض سمت و سو داشتن خداوند در عبارت : الیه المصیر، اصلا مطرح نیست. اگر دقت کنیم، میبینیم که خداوند راه تاویل های نادرست را بر ما بسته و چاره ای جز این نداریم که بپذیریم بازگشت به سوی خداست نه از طریق مسیر بلکه از طریق مصیر. و رجعت، همانطور که عرض کردیم بمعنای بازگشت به همانجایی است که از آنجا آمده ایم و موطن اولیه ی ما بوده. و موطن اولیه ی هستی خداوند بوده نه جزا و ثواب و عقاب او. موید باشید.

  3. سلام علیکم
    به نظر بنده آقای لاحیجی دست می فرمایند …
    اگر ما مثل عرفا معتقد بر این شویم که به خدا بر می گردیم ، یعنی معتقد به وحدت وجود شویم و بگوییم همه از خداییم نا خواسته بر این معتقد می شویم که شیطان و موجودات خبیث هم از خدایند و خدا از این ها منزه است

    وبر این معتقد می شویم که حضرت موسی برادرشان هارون را به خاطر این توبیخ نکردند که چرا گذاشتی اینها گوساله پرست شوند بلکه چرا گذاشتی فقط گوساله بپرستند حال اینکه تمام دنیا از جمله انسان ها خودشان خدا هستند.
    عزیزان خدا انسان را از هیچ آفرید ، نه از تکه ای از خودش به این می گویند «خلق لا من شئ»

    لطفاً به اینها توجه کنید ☝️☝️☝️

  4. سلام علیکم جناب اعزازی بزرگوار. ما در خصوص معنای رجعت عرایضی داشتیم که در مطلب ارسالی شما، پاسخی نیافتیم. جنابعالی به جای پاسخ به متن مورد بحث، به حواشی پرداختید. اگر بخواهیم مبحث وحدت وجود را به بحث بگذاریم، اولا بنده ی حقیر که خود را در این حد نمیدانم و آنرا بعهده ی متخصصین آن واگذار میکنم. اما عرض مختصری پیرامون فرمایش شما عرضه میدارم: اولا همانطور که عرض شد مطلب شما فراتر از متن مورد بحث بود و در جای دیگری باید به آن پرداخت. ثانیا چه معتقد به وحدت وجود باشیم و چه مخالف آن، شیطان و هیچ موجود دیگری ذاتا خبیث نیستند. یعنی خداوند هرگز موجود خبیث نمی آفریند. بلکه خداوند موجود مختار آفرید و شیطان در اثر سوءاستفاده از این اختیار و نافرمانی در برابر خداوند خبیث شد.مخالفان عرفا، همین اشکال را درباره جهنم هم بیان میکنند . چرا که متاسفانه معنی وحدت وجود را متوجه نشده اند. این مبحث یک امر ساده ای نیست که هر کسی بتواند آنرا درک و هضم کند. لذا در حکمت ۱۶۳ فرمود: مردم دشمنند آنچه را که نمى دانند (زیرا نادانان آنچه مى دانند دانش پندارند و جز آنرا نادرست، چنانکه در قرآن کریم س 10 ى 39 مى فرماید: کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا یعنى انکار میکنند چیزى را که بآن دست نیافته اند. ترجمه مرحوم فیض ). الناس اعدا ما جهلوا. ثالثا هیچ عارفی، تاکید میکنم هیچ عارفی نگفته تمام دنیا از جمله انسانها خودشان خدا هستند.این برداشت کاملا ناآگاهانه و اشتباه از سخن عارفان است. رابعا این جمله که: خداوند انسان را از هیچ آفرید، کاملا اشتباه است و این اشتباه از آنجا ناشی شده که قائلان به این موضوع، یک شی وجودی را فرض کرده اند و اسم آنرا هیچ گذاشته اند بتصور اینکه مشکل را حل کرده اند.زیرا همین که از کلمه ی “از” استفاده شد،بمعنای اینست که آنرا مبدا فرض کرده ایم، و “هیچ” بمعنای واقعی اصلا چیزی نیست تا از آن چیزی بوجود بیاید.پس درست آن اینست که خداوند عالم را از هیچ چیزی نیافرید.” خلق لا من شی” یعنی خلق کرد نه از چیزی. و اگر اینرا ترجمه کردیم به عبارت : خلق کرد از هیچ. این برداشت همانطور که عرض شد، ناصحیح است. این که شما فرمودید ترجمه ی این عبارت میشود: ” خلق من لا شی” خلق کرد از هیچ. در حالیکه فرمود : خلق لا من شی” یعنی خلق کرد نه از چیزی. یعنی ابداع بود، بدیع السموات و الارض. یعنی از ماده ی اولیه ای که مستقل ازخدا و در کنار خدا موجود باشد نیافرید حتی اگر اسم آن ماده ی اولیه را “هیچ” بگذارند و بگویند از “هیچ” آفرید. بلکه خداوند از پیش خود آفرید. لطفا دقت بفرمائید. در مورد داستان موسی و هارون هم نیازی به ورود نمیبینم زیرا بحث حاشیه ایست و ربطی به موضوع ما ندارد. اجمالا باز تاکید میکنم خداوند در آیه شریفه: “انا الیه راجعون” بصراحت سخن از بازگشت میکند و سوال و اشکال ما به مرحوم لاهیجی، همچنان باقیست که بازگشت یعنی رفتن به جایی که از آنجا آمده ایم. مگر ما از پاداش و کیفر الهی آمده ایم که به آنجا باز گردیم. ها ضمیر در الیه، بصراحت به خداوند برمیگردد نه به چیز دیگر. نکته بعدی اینکه پاداش و کیفر الهی ظاهرا دو چیز است، بهشت و جهنم دو جاست نه یکجا. بنابراین ، اینکه مرحوم لاهیجی ها ضمیر را به پاداش و کیفر الهی برگردانده اند علاوه بر دلیل قبلی ، به این دلیل هم خلاف ظاهر است. لطفا عنایت بفرمائید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.